عار مستی - محمود حبیبی کسبی

ساخت وبلاگ

عار مستی

شاعر : محمود حبیبی کسبی

ساقیا یک جام دیگر مرحمت کن تا بنوشم
لااقل لایعقلم كن تا بمیرد عقل و هوشم

جام می بستان، یکی رطل جنونم ده که مانده
عار مستی روی دستم، بار هوشیاری به دوشم

نفس من از زلف یار و جام باده بی­ نیاز است
زآن­که هم در پیچ­ و­ تابم، هم درین جوش­ و­ خروشم

بندی خوف و رجایم، گاه مست و گه خمارم
شمع جمع قبض و بسطم، گاه روشن، گه خموشم

من غلام ساقی­ ام کو آتش اندازد به جانم
تا بلاگردان چشمانش شوم، حلقه به گوشم

ای خوش آن روزی که یارم، خواندم سوی دیارم
تا لباس تن درآرم، جامۀ جان را بپوشم

غزل _شعر _ ترانه ........
ما را در سایت غزل _شعر _ ترانه ..... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : فرزاد آرامش farzad430 بازدید : 262 تاريخ : دوشنبه 31 تير 1392 ساعت: 13:56